1 بیداد آسمان چه خیال است کم شود زور کمان حلقه محال است کم شود
1 از باده چون عقیق تو سیراب می شود گوهر در آب خود چو شکر آب می شود
1 از خود گسسته، بار به دنیا نمی شود مریم گران ز حمل مسیحا نمی شود
1 از بانگ نی دلی که جراحت نمی شود بیدار از نسیم قیامت نمی شود
1 از تاج باج خواه فریدون حذر کنید از کاسه گدایی وارون حذر کنید
1 تقصیر میانش ز خم و پیچ ندارد حرفی است که گویند الف هیچ ندارد
1 حاشا که طلبکار حق آرام پذیرد این راه نه راهی است که انجام پذیرد
1 جز سرکشی از آدم بی درد چه خیزد؟ از خاک فرومایه به جز گرد چه خیزد؟
1 از شهد جهان جز غم و تشویش چه خیزد؟ از زاده زنبور به جز نیش چه خیزد؟
1 از موی چو کافور دلم بیت حزن شد سررشته خوشحالی من تار کفن شد