1 دلی که آب شد از عشق برقرار بود که گل گلاب چو گردید پایدار بود
1 دل از رفیق گرانجان ز عمر سیر شود سفر به پای شتر هر که کرد پیر شود
1 به دست من کمر نازک تو چون آید؟ مگر مرا ز کف دست مو برون آید
1 اگر ز دست تهی، کام برنمی آید چگونه بهله برون زان کمر نمی آید؟
1 نخلی که سرکشی نکند پایمال باد! خون گل پیاده به گلچین حلال باد!
1 سیر شکوفه عقل مرا زیر دست کرد این ماهتاب روز، مرا شیرمست کرد
1 در گلشنی که حسن تو عارض جمال کرد گل آب و رنگ خود عرق انفعال کرد
1 حسن از حجاب، غصه و تشویش می خورد شهباز چشم بسته دل خویش می خورد
1 با جسم کس به عالم بالا نمی رسد دجال خرسوار به عیسی نمی رسد
1 دل از سفید گشتن مو ناامید شد عالم سیه به چشمم ازین پی سفید شد