در کسوت فقر آن از صائب تبریزی دیوان اشعار 337
1. در کسوت فقر آن رخ چون ماه ببینید
در زیر کلاه نمدی ماه ببینید
...
1. در کسوت فقر آن رخ چون ماه ببینید
در زیر کلاه نمدی ماه ببینید
...
1. در صیدگاه دنیا هر کس که هوش دارد
جز عبرت آنچه باشد صید حرم شمارد
...
1. تا خط دمید با من دلدار هم سخن شد
خط غبار جانان خاک مراد من شد
...
1. دل ز من خال یار می گیرد
حق به مرکز قرار می گیرد
...
1. هیچ شریفی خسیس رای نباشد
آتش یاقوت ژاژخای نباشد
...
1. خسیس از هنرپیشگان عیب بیند
مگس بیشتر بر جراحت نشیند
...
1. از نمدپوشان زبان طعن را کوتاه دار
کز نمد سالم نمی آید برون دندان مار
...
1. گل گلاب از هرزه خندی شد درین نیلی حصار
خنده بیجاست برق گریه بی اختیار
...
1. شد فزون در دور خط کیفیت لبهای یار
نشائه می بخشد دو بالا، می چو گردد پشت دار
...
1. پوچ گو را بر سر گفتار بی حاصل میار
پنبه زنهار از سر مینای خالی برمدار
...
1. وقت خواب ناز، آن مژگان بود خونریزتر
پشت این تیغ سیه تاب است از دم تیزتر
...
1. هر که برگش بیش، وقت مرگ لرزد بیشتر
از پریشانی گل صد برگ لرزد بیشتر
...