1 هر که گرداند ز دنیا روی، از مردان شود آن بود فیروز جنگ اینجا که روگردان شود
1 فیض روشن گوهران از ارتحال افزون شود سایه خورشید تابان از زوال افزون شود
1 از شراب لاله گون همت دوبالا می شود هر که نوشد آب این سرچشمه رعنا می شود
1 حسن خط از حلقه گشتن ها زیادت می شود خط ز پیچ و تاب قلاب محبت می شود
1 در وجود ما شراب تلخ باطل می شود از زمین شور ما افسوس حاصل می شود
1 عمر اهل دولت از احسان دو چندان می شود رشته هستی دو تا از مد احسان می شود
1 آسمان افتادگان را غمگساری می شود گردش پرگار مرکز را حصاری می شود
1 خون می را از عروق تاک می باید کشید انتقام خون خلق از خاک می باید کشید
1 ساغر می را به دست می پرست ما دهید خونی خمیازه ما را به دست ما دهید!
1 کجا چشم بد از دود سپندم در گزند افتد؟ به بخت من گره در کار آتش از سپند افتد