در وجود ما شراب از صائب تبریزی دیوان اشعار 205
1. در وجود ما شراب تلخ باطل می شود
از زمین شور ما افسوس حاصل می شود
...
1. در وجود ما شراب تلخ باطل می شود
از زمین شور ما افسوس حاصل می شود
...
1. عمر اهل دولت از احسان دو چندان می شود
رشته هستی دو تا از مد احسان می شود
...
1. آسمان افتادگان را غمگساری می شود
گردش پرگار مرکز را حصاری می شود
...
1. خون می را از عروق تاک می باید کشید
انتقام خون خلق از خاک می باید کشید
...
1. ساغر می را به دست می پرست ما دهید
خونی خمیازه ما را به دست ما دهید!
...
1. کجا چشم بد از دود سپندم در گزند افتد؟
به بخت من گره در کار آتش از سپند افتد
...
1. به جز دندان کز آب زندگی چون آسیا گردد
کدامین آسیا دیدی که از آب بقا گردد؟
...
1. به عادت هر کجا زهری است شیرین چون شکر گردد
به جز هجران که هر دم تلخی او بیشتر گردد؟
...
1. چنین از می گر آن سیب زنخدان لاله گون گردد
سرانگشت سهیل از زخم دندان جوی خون گردد
...
1. طریق کفر و دین در شاهراه دل یکی گردد
دو راه است این که در نزدیکی منزل یکی گردد
...
1. ز پرگویی دهان هرزه گویان باز می گردد
خموشی سرمه کوه بلند آواز می گردد
...
1. دلی دارم که از یاد طرب غمناک می گردد
سری دارم که بر گرد سر فتراک می گردد
...