1 موی سفید صبحدم جان غافل است قد خمیده صیقل آیینه دل است
1 چندان که خار در پی آزار بلبل است در زیر چشم (غنچه) هوادار بلبل است
1 این شور در جهان نه از افلاک و انجم است هر فتنه ای که هست (به) زیر سر خم است
1 دیدار یار در گره چشم بستن است بند نقاب او ز دو عالم گسستن است
1 درمان درد هجر ز جان دست شستن است این چاه دور را رسن از خود گسستن است
1 شکرفروش مصر حلاوت زبان توست پرورده کنار نزاکت میان توست
1 خال است این که بر لب او چشم دوخته است؟ یا شبنمی در آتش یاقوت سوخته است
1 چشمم ز پهلوی دل دیوانه پر شده است از دست شیشه ام دل پیمانه پر شده است
1 نی انجمن فروز شراب شبانه است گلگون باده را نفسش تازیانه است
1 ز پیری حاصل من مد آه است که دود شمع کافوری سیاه است