1 کرد تسلیم به من مسند بیتابی را هر سپندی که درین انجمن از جا برخاست
1 سراب، تشنهلبان را کند بیابان مرگ خوشا دلی که به دنبال آرزو نرود
1 مرا سرگشتگی نگذاشت بر زانو گذارم سر خوشا منصور کز دار فنا سر منزلی دارد
1 خانه بر دوشان مشرب از غریبی فارغند چون کمان در خانهٔ خویشند هر جا میروند
1 میزنم بر کوچهٔ دیوانگی در این بهار بیش ازین خجلت ز روی کودکان نتوان کشید
1 ذوق نظارهٔ گل در نگه پنهان است ای مقیمان چمن، رخنهٔ دیوار کجاست ؟
1 از خود مرا برون بر، تا کی در این خرابات مستی و هوشیاری، سازد بلند و پستم
1 عمر مردم همه در پردهٔ حیرانی رفت عالم خاک کم از عالم تصویر نبود
1 در تلافی، میوهٔ شیرین به دامن میدهیم همچو نخل پرثمر، سنگی که بر سر میخوریم
1 غفلت نگشت مانع تعجیل، عمر را در خواب نیز قافله ما روانه است