صاحب نامند از از صائب تبریزی دیوان اشعار 265
1. صاحب نامند از ما عالم و ما تیرهروز
طالع برگشتهٔ نقش نگین داریم ما
1. صاحب نامند از ما عالم و ما تیرهروز
طالع برگشتهٔ نقش نگین داریم ما
1. هیچ کس را دل نمیسوزد به درد ما، مگر
در سواد آفرینش، چشم بیماریم ما؟
1. آنچه ما از دلسیاهی با جوانی کردهایم
هرچه با ما میکند پیری، سزاواریم ما
1. نیست در طینت جدایی عاشق و معشوق را
شمع از خاکستر پروانه میریزیم ما
1. از شبیخون خمار صبحدم آسودهایم
مستی دنباله دار چشم خوبانیم ما
1. چشم ما چون زاهدان بر میوهٔ فردوس نیست
تشنهٔ بویی ازان سیب زنخدانیم ما
1. از حجاب عشق نتوانیم بالا کرد سر
در تماشاگاه لیلی بید مجنونیم ما
1. با رفیقان موافق، بند و زندان گلشن است
هر که شد دیوانه، چون زنجیر همپاییم ما
1. در گرفتاری ز بس ثابتقدم افتادهایم
برنخیزد ناله از زنجیر در زندان ما
1. فیض ما دیوانگان کم نیست از ابر بهار
خوشه بندد دانهٔ زنجیر در زندان ما
1. رزق ما آید به پای میهمان از خوان غیب
میزبان ماست هر کس میشود مهمان ما
1. از بال و پر غبار تمنا فشاندهایم
بر شاخ گل گران نبود آشیان ما