ما توبه را به از صائب تبریزی دیوان اشعار 1213
1. ما توبه را به طاعت پیمانه بردهایم
محراب را به سجده بتخانه بردهایم
...
1. ما توبه را به طاعت پیمانه بردهایم
محراب را به سجده بتخانه بردهایم
...
1. خمها چو فیل مست سر خود گرفتهاند
از بس که درد سر سوی میخانه بردهایم
...
1. از صبح پرده سوز، خدایا نگاه دار
این رازها که مابه دل شب سپردهایم
...
1. کوچه گرد آستین چون اشک حسرت نیستیم
همچو مژگان بر در یک خانه پا افشردهایم
...
1. صلح از فلک به دیدهٔ بیدار کردهایم
رو در صفا و پشت به زنگار کردهایم
...
1. زیبا و زشت در نظر ما یکی شده است
تا خویش را چو آینه هموار کردهایم
...
1. گل را به رو اگر نشناسیم عیب نیست
ما چشم در حریم قفس باز کردهایم
...
1. نومید نیستیم ز احسان نوبهار
هرچند تخم سوخته در خاک کردهایم
...
1. نیست طول عمر را کیفیت عرض حیات
ما به آب تلخ، صلح از آب حیوان کردهایم
...
1. عمر اگر باشد، تماشای اثر خواهید کرد
نعرهٔ مستانهای در کار گردون کردهایم!
...
1. کس زبان چشم خوبان را نمیداند چو ما
روزگاری این غزالان را شبانی کردهایم !
...
1. گرچه خاکیم پذیرای دل و جان شدهایم
چون زمین، آینهٔ حسن بهاران شدهایم
...