ظاهر و باطن مردان به صفا می باشد از صائب تبریزی غزل 3459
1. ظاهر و باطن مردان به صفا می باشد
پشت این آینه ها روی نما می باشد
1. ظاهر و باطن مردان به صفا می باشد
پشت این آینه ها روی نما می باشد
1. پیچ و خم لازمه رشته جان می باشد
نیست بی سلسله تا آب روان می باشد
1. دیده زنده دلان اشک فشان می باشد
آب از قوت سرچشمه روان می باشد
1. شکوه اهل دل از خلق نهان می باشد
این عقیقی است که در زیر زبان می باشد
1. دل سودازدگان گوشه نشین می باشد
دانه سوخته در زیر زمین می باشد
1. دل پیران کهنسال غمین می باشد
قامت خم شده را داغ نگین می باشد
1. چهره زرد، مرا ساغر زر می بخشد
سینه چاک، مرا فیض سحر می بخشد
1. جذبه ای کو که مرا جانب دلدار کشد؟
دامن جان مرا زین ته دیوار کشد
1. دل چسان دست ازان طره طرار کشد؟
چون کسی از دو جهان دست به یکبار کشد؟
1. چند چون طفل ز انگشت کسی شیر کشد؟
ز استخوان چند کسی ناز طباشیر کشد؟
1. کی ز تن کار دل خسته به آرام کشد؟
مرغ وحشی چه نفس در قفس و دم کشد؟
1. هرکه اینجا ز جگر آه ندامت نکشد
نفس صاف ز دل صبح قیامت نکشد