عالم را نشاید که سفاهت از سعدی شیرازی گلستان 59
1. عالم را نشاید که سفاهت از عامی به حلم در گذراند که هر دو طرف را زیان دارد: هیبت این کم شود و جهل آن مستحکم.
...
1. عالم را نشاید که سفاهت از عامی به حلم در گذراند که هر دو طرف را زیان دارد: هیبت این کم شود و جهل آن مستحکم.
...
1. معصیت از هر که صادر شود ناپسندیده است و از علما ناخوبتر که علم سلاح جنگ شیطان است و خداوند سلاح را چون به اسیری برند شرمساری بیش برد.
...
1. جان در حمایت یک دم است و دنیا وجودی میان دو عدم.
...
1. شیطان با مخلصان برنمیآید و سلطان با مفلسان.
...
1. هر که در زندگانی نانش نخورند، چون بمیرد نامش نبرند.
...
1. درویش ضعیف حال را در خشکی تنگ سال مپرس که چونی، الا به شرط آن که مرهم ریشش بنهی و معلومی پیشش.
...
1. دو چیز محال عقل است: خوردن بیش از رزق مقسوم و مردن پیش از وقت معلوم.
...
1. ای طالب روزی بنشین که بخوری و ای مطلوب اجل مرو که جان نبری.
...
1. به نانهاده دست نرسد و نهاده هر کجا هست برسد.
...
1. صیاد بی روزی ماهی در دجله نگیرد و ماهی بی اجل در خشک نمیرد.
...
1. توانگر فاسق کلوخ زراندود است و درویش صالح شاهد خاک آلود. این دلق موسی است مرقع و آن ریش فرعون مرصع.
...
1. شدت نیکان روی در فرج دارد و دولت بدان سر در نشیب.
...