نه هر که در مجادله چُست، در معامله درست. ,
2 بس قامت ِ خوش که زیر ِ چادَر باشد چون باز کنی مادر مادر باشد
اگر شبها همه قدر بودی، شب قدر بی قدر بودی. ,
2 گر سنگ همه لعل بدخشان بودی پس قیمت لعل و سنگ یکسان بودی
نه هر که به صورت نکوست سیرت زیبا در اوست. کار اندرون دارد نه پوست. ,
2 توان شناخت به یک روز در شمایل مرد که تا کجاش رسیدهست پایگاه علوم
3 ولی ز باطنش ایمن مباش و غره مشو که خبث نفس نگردد به سالها معلوم
هرکه با بزرگان ستیزد، خون خود ریزد. ,
2 خویشتن را بزرگ پنداری راست گفتند یک دو بیند لوچ
3 زود بینی شکسته پیشانی تو که بازی کنی به سر با قوچ
پنجه با شیر زدن و مشت با شمشیر، کار خردمندان نیست. ,
2 جنگ و زورآوری مکن با مست پیش سرپنجه در بغل نه دست
ضعیفی که با قوی دلاوری کند، یار دشمن است در هلاک خویش. ,
2 سایه پرورده را چه طاقت آن که رود با مبارزان به قتال
3 سست بازو به جهل میفکند پنجه با مرد آهنین چنگال
بی هنران، هنرمند را نتوانند که بینند همچنان که سگان بازاری سگ صید را مشغله برآرند و پیش آمدن نیارند. یعنی سفله چون به هنر با کسی برنیاید، به خبثش در پوستین افتد. ,
2 کند هر آینه غیبت حسود کوته دست که در مقابله گنگش بود زبان مقال
گر جور شکم نیستی، هیچ مرغ در دام صیاد نیوفتادی بلکه صیاد خود دام ننهادی. ,
حکیمان دیر دیر خورند و عابدان نیم سیر و زاهدان سد رمق و جوانان تا طبق برگیرند و پیران تا عرق بکنند، اما قلندران چندان که در معده جای نفس نماند و بر سفره روزی کس. ,
3 اسیر بند شکم را دو شب نگیرد خواب شبی ز معدهٔ سنگی شبی ز دلتنگی
مشورت با زنان تباه است و سخاوت با مفسدان گناه. ,
2 خبیث را چو تعهد کنی و بنوازی به دولت تو گنه میکند به انبازی
3 ترحم بر پلنگ تیز دندان ستمکاری بود بر گوسپندان
هر که را دشمن پیش است، اگر نکشد دشمن خویش است. ,
2 سنگ بر دست و مار سر بر سنگ خیره رایی بود قیاس و درنگ