هر که با داناتر از خود بحث کند تا بدانند که داناست، بدانند از سعدی گلستان 36
1. هر که با داناتر از خود بحث کند تا بدانند که داناست، بدانند که نادان است.
برای مشاهده کامل کلیک کنید
هر که با بدان نشیند، نیکی نبیند. از سعدی گلستان 37
1. هر که با بدان نشیند، نیکی نبیند.
برای مشاهده کامل کلیک کنید
مردمان را عیب نهانی پیدا مکن که مر ایشان را رسوا کنی و خود را از سعدی گلستان 38
1. مردمان را عیب نهانی پیدا مکن که مر ایشان را رسوا کنی و خود را بی اعتماد.
برای مشاهده کامل کلیک کنید
از تن بیدل طاعت نیاید و پوست بیمغز را بضاعت نشاید. از سعدی گلستان 39
1. از تن بیدل طاعت نیاید و پوست بیمغز را بضاعت نشاید.
برای مشاهده کامل کلیک کنید
نه هر که در مجادله چُست، در معامله درست. از سعدی گلستان 40
1. نه هر که در مجادله چُست، در معامله درست.
برای مشاهده کامل کلیک کنید
اگر شبها همه قدر بودی، شب قدر بی قدر بودی. از سعدی گلستان 41
1. اگر شبها همه قدر بودی، شب قدر بی قدر بودی.
برای مشاهده کامل کلیک کنید
نه هر که به صورت نکوست سیرت زیبا در اوست. کار اندرون دارد نه از سعدی گلستان 42
1. نه هر که به صورت نکوست سیرت زیبا در اوست. کار اندرون دارد نه پوست.
برای مشاهده کامل کلیک کنید
هرکه با بزرگان ستیزد، خون خود ریزد. از سعدی گلستان 43
1. هرکه با بزرگان ستیزد، خون خود ریزد.
برای مشاهده کامل کلیک کنید
پنجه با شیر زدن و مشت با شمشیر، کار خردمندان نیست. از سعدی گلستان 44
1. پنجه با شیر زدن و مشت با شمشیر، کار خردمندان نیست.
برای مشاهده کامل کلیک کنید
ضعیفی که با قوی دلاوری کند، یار دشمن است در هلاک خویش. از سعدی گلستان 45
1. ضعیفی که با قوی دلاوری کند، یار دشمن است در هلاک خویش.
برای مشاهده کامل کلیک کنید
بی هنران، هنرمند را نتوانند که بینند همچنان که سگان بازاری از سعدی گلستان 46
1. بی هنران، هنرمند را نتوانند که بینند همچنان که سگان بازاری سگ صید را مشغله برآرند و پیش آمدن نیارند. یعنی سفله چون به هنر با کسی برنیاید، به خبثش در پوستین افتد.
برای مشاهده کامل کلیک کنید
گر جور شکم نیستی، هیچ مرغ در دام صیاد نیوفتادی بلکه صیاد خود از سعدی گلستان 47
1. گر جور شکم نیستی، هیچ مرغ در دام صیاد نیوفتادی بلکه صیاد خود دام ننهادی.
برای مشاهده کامل کلیک کنید