هر که با داناتر از خود از سعدی شیرازی گلستان 36
1. هر که با داناتر از خود بحث کند تا بدانند که داناست، بدانند که نادان است.
...
1. هر که با داناتر از خود بحث کند تا بدانند که داناست، بدانند که نادان است.
...
1. هر که با بدان نشیند، نیکی نبیند.
...
1. مردمان را عیب نهانی پیدا مکن که مر ایشان را رسوا کنی و خود را بی اعتماد.
...
1. از تن بیدل طاعت نیاید و پوست بیمغز را بضاعت نشاید.
...
1. نه هر که در مجادله چُست، در معامله درست.
...
1. اگر شبها همه قدر بودی، شب قدر بی قدر بودی.
...
1. نه هر که به صورت نکوست سیرت زیبا در اوست. کار اندرون دارد نه پوست.
...
1. هرکه با بزرگان ستیزد، خون خود ریزد.
...
1. پنجه با شیر زدن و مشت با شمشیر، کار خردمندان نیست.
...
1. ضعیفی که با قوی دلاوری کند، یار دشمن است در هلاک خویش.
...
1. بی هنران، هنرمند را نتوانند که بینند همچنان که سگان بازاری سگ صید را مشغله برآرند و پیش آمدن نیارند. یعنی سفله چون به هنر با کسی برنیاید، به خبثش در پوستین افتد.
...
1. گر جور شکم نیستی، هیچ مرغ در دام صیاد نیوفتادی بلکه صیاد خود دام ننهادی.
...