1 چرخ چنینست و بدین ره رود لیک ز هر نیک و ز هر بد نوند
1 ستاخی برآمد از بر شاخ درخت عود ستاخی ز مشک و شاخ ز عنبر، درخت عود
1 بدان مرغک مانم که همی دوش بزار از بر شاخک همی فنود
1 هر آن کریم که فرزند او بلاده بود شگفت باشد کو از گناه ساده بود
1 ماغ در آبگیر گشته روان راست چون کشتییست قیراندود
1 برو، ز تجربهٔ روزگار بهره بگیر که بهر دفع حوادث ترا به کار آید
1 ماهی دیدی کجا کبودر گیرد؟ تیغت ماهیست، دشمنانت کبودر
1 با درفش کاویان و طاقدیس زر مشت افشار و شاهانه کمر
1 اگر من زونجت نخوردم گهی تو اکنون بیا و زونجم بخور
1 مدخلان را رکاب زرآگین پای آزادگان نیابد سر