1 جعدی سیاه دارد، کز کشی پنهان شود بدو در سرخاره
1 کز شاعران نوندمنم و نوگواره یک بیت پرنیان کنم از سنگ خاره
1 ای خون دوستانت به گردن، مکن بزه کس برنداشتست به دستی دو خربزه
1 بتگک ازان گزیدهام این کازه کم عیش نیک و دخل بی اندازه
1 یک سو کشمش چادر، یک سو نهمش موزه این مرده اگر خیزد، ورنه من و چلغوزه
1 ناگاه برآرند ز کنج تو خروشی گردند همه جمله و بر ریش تو شاشه
1 خوش آن نبیذ غارچی با دوستان یکدله گیتی به آرام اندرون، مجلس به بانگ و ولوله
1 ماه تمامست روی دلبرک من وز دو گل سرخ اندر و پر گاله
1 ای بار خدای، ای نگار فتنه ای دین خردمند را تو رخنه
1 بزرگان جهان چون بند گردن تو چون یاقوت سرخ اندر میانه