1 به تو بازگردد غم عاشقی نگارا، مکن این همه زشتیاد
1 ایا بلایه، اگر کارت تو پنهان بود کنون توانی، باری، خشوک پنهان کرد
1 گوسپندیم و جهان هست به کردار نغل چون گه خواب بود سوی نغل باید شد
1 مرده نشود زنده، زنده بستودان شد آیین جهان چونین تا گردون گردان شد
1 فاخته گون شد هوا ز گردش خورشید جامهٔ خانه بتیک فاخته گون شد
1 رخ اعدات از تش نکبت همچو قیر و شبه سیاه آمد
1 ای جان همه عالم در جان تو پیوند مکروه تو ما را منما یاد خداوند
1 یافتی چون که مال غره مشو چون تو بس دید و بیند این دیرند
1 دل از دنیا بردار و به خانه بنشین پست فرا بند در خانه به فلج و بپژاوند
1 هردم که مرا گرفته خاموش پیچیده به عافیت چو فرغند