1 بر روی پزشک زن، میندیش چون بود درست بیسیارت
1 ای زان چون چراغ پیشانی ای زان زلفک شکست و مکست
1 خاک کف پای رودکی نسزی تو هم بشوی گاو و هم بخایی برغست
1 به باز کریزی بمانم همی اگر کبک بگریزد از من رواست
1 همه نیوشهٔ خواجه به نیکویی و به صلحست همه نیوشهٔ نادان به جنگ و فتنه و غوغاست
1 هیچ راحت مینبینم در سرود و رود تو جز که از فریاد و زخمهات خلق را کاتوره خاست
1 شب قدر وصلت ز فرخندگی فرح بخشتر از فرسنافه است
1 لاد را بر بنای محکم نه که نگهدار لاد بنیادست
1 خوبان همه سپاهند، اوشان خدایگانست مر نیک بختیم را بر روی او نشانست
1 بهارچین کن ازان روی بزم خانهٔ خویش اگرچه خانهٔ تو نوبهار برهمنست