چون روشن روشنان از اخوان ثالث اشعار پراکنده 89

اخوان ثالث

آثار اخوان ثالث

اخوان ثالث

چون روشن روشنان فرو میرد

1 چون روشن روشنان فرو میرد

2 تاریک شود جهان و خوف انگیز

3 دیگر همه چیز رنگ ِ او گیرد

4 او اهرمنی ستمگر و خیره ست

5 او دشمن روشنی ست، او دزدی

6 بر گسترهٔ قلمروش چیره ست

7 او چهرهٔ کائنات را چالاک

8 تصویر کند به مسخ ِ کوبیکش

9 چون هندسهٔ جذام، وحشتناک

10 در نوبت او که حکم‌ها راند

11 از خرد و بزرگ، از نو و کهنه

12 هیچ چیز به رنگ خود نمی‌ماند

13 هر چیز که هست، رنگ خود بازد

14 یکرنگ چو شد جهان، رود در خواب

15 خواب است و سیاهی آنچه او سازد

16 آری، به شب سیاه خواب انگیز

17 هر چیز که هست، حکم شب دارد

18 آری، همه هر چه هست، جز یک چیز

19 این است که می‌ستایم آتش را

20 آن روشن پاک، زندهٔ بیدار

21 نستوه و بلند، روح سرکش را

22 چون سبویی ست پر از خون، دل بی کینهٔ من

23 این که قندیل غم آویخته در سینهٔ من

24 ندهد طفل ِ مرا شادی و غم راحت و رنج

25 پر تفاوت نکند شنبه و آدینهٔ من

26 زندگی نامدم این مغلطهٔ مرگ و دم، آه

27 آب از جوی ِ سرابم دهد، آیینهٔ من

28 کهکشان‌ها همه با آتش و خون، فرش شود

29 سر کشد یک دم اگر دود ِ دل از سینهٔ من

30 پر شد از قهقه دیوانگیش چاه ِ شغاد

31 شکر ِ کاووس شه این است ز تهمینهٔ من

32 با می ِ ناب ِ مغان، در خم ِ خیام، امید!

33 خیز و جمشید شو از جام سفالینه ی من

34 شعر قرآن و اوستاست، کزین سان دم ِ نزع

35 خانه روشن کند از سوز من و سینهٔ من

36 سال دیگر که جهان تیره شد از مسخ ِ فرنگ

37 یاد کن ز آتش ِ روشنگر ِ پارینهٔ من

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر