ول کنید اسب مرا از نیما یوشیج اشعار پراکنده 41

نیما یوشیج

آثار نیما یوشیج

نیما یوشیج

ول کنید اسب مرا

1 ول کنید اسب مرا

2 راه توشه ی سفرم را و نمد زینم را

3 و مرا هرزه درا،

4 که خیالی سرکش

5 به در خانه کشاندست مرا.

6 رسم از خطه ی دوری، نه دلی شاد در آن.

7 سرزمینهایی دور

8 جای آشوبگران

9 کارشان کشتن و کشتار که از هر طرف و گوشه ی آن

10 می نشاندید بهارش گل با زخم جسدهای کسان.

11 *

12 فکر می کردم در ره چه عبث

13 که ازین جای بیابان هلاک

14 می تواند گذرش باشد هر راهگذر

15 باشد او را دل فولاد اگر

16 و برد سهل نظر در بد و خوب که هست

17 و بگیرد مشکلها آسان.

18 و جهان را داند

19 جای کین و کشتار

20 و خراب و خذلان.

21 ولی اکنون به همان جای بیابان هلاک

22 بازگشت من میباید، با زیرکی من که به کار،

23 خواب پر هول و تکانی که ره آورد من از این سفرم هست هنوز

24 چشم بیدارم و هر لحظه بر آن می دوزد،

25 هستیم را همه در آتش بر پا شده اش می سوزد.

26 از برای من ویران سفر گشته مجالی دمی استادن نیست

27 منم از هر که در این ساعت غارت زده تر

28 همه چیز از کف من رفته به در

29 دل فولادم با من نیست

30 همه چیزم دل من بود و کنون می بینم

31 دل فولادم مانده در راه.

32 دل فولادم را بی شکی انداخته است

33 دست آن قوم بداندیش در آغوش بهاری که گلش گفتم از خون وز زخم.

34 وین زمان فکرم این است که در خون برادرهایم

35 ـــ ناروا در خون پیچان

36 بی گنه غلتان در خون ـــ

37 دل فولادم را زنگ کند دیگرگون.

38 آسمان یکریز می بارد

39 روی بندرگاه.

40 روی دنده های آویزان یک بام سفالین در کنار راه

41 روی « آیش» ها که « شاخاک» خوشه اش را می دواند.

42 روی نوغانخانه، روی پل ـــ که در سر تا سرش امشب

43 مثل اینکه ضرب می گیرند ـــ یا آنجاکسی غمناک می خواند.

44 همچنین بر روی بالاخانه ی من (مرد ماهیگیر مسکینی

45 که او را میشناسی)

46 خالی افتاده است اما خانه ی همسایه ی من دیرگاهیست.

47 ای رفیق من، که ازین بندر دلتنگ روی حرف من با تست

48 و عروق زخمدار من ازین حرفم که با تو در میان می آید از درد درون

49 خالی است.

50 و درون دردناک من ز دیگر گونه زخم من می آید پر!

51 هیچ آوایی نمی آید از آن مردی که در آن پنجره هر روز

52 چشم در راه شبی مانند امشب بود بارانی.

53 وه!چه سنگین است با آدمکشی (با هر دمی رؤیای جنگ) این زندگانی.

54 بچه ها، زنها،

55 مردها، آنها که در خانه بودند،

56 دوست با من، آشنا با من درین ساعت سراسر کشته گشتند.

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر