-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 برداشتنات در من سنگینی کرد
2 برداشتنِ من سنگین بود
3 برداشتن آب میان لبهات
4 یکبار چنان در نوسان آمد
5 که نام تو را هیجان آب
6 همراه عطش آورد و نوشت:
7 تا فاجعه بر چیزهای معمولی
8 افتاد ابدیشان کرد
9 بر من چه فرود آمد تا برداشتنام را سنگین کرد
10 برداشتن آب چرا در من سنگین است
11 شاید هیجان نامِ تو میان آب
12 معنای عطش ـ شاید ـ این است.
13 و زائر فریاد خودش را نشناخت، دیوانه شد.
14 آنچه زبان میخورد
15 همیشه همان چیزیست
16 که زبان را میخورد:
17 امیدِ آمدن ِلغتی
18 لغتی که نمیآید
19 تو آنسوتر آنجاتر
20 برابر من ایستادهای
21 برابر با من
22 و چهرهام
23 چیزی به آینه از من نمیدهد
24 چیزی از آینه در من میکاهد
25 و انتظار صخرهی سرخ
26 نوکِ زبانِ تو –
27 امیدِ آمدن ِلغتیست
28 لغتی که نمیآید…
29 (اشعار یدالله رؤیایی)