-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در اوج خود كبوتر
2 ترتیب پله ها را باور نمی كند
3 و دختران آبی
4 وقتی كه آسمان را می بافند
5 او در میان بال و هوا خود را
6 ول می كند میان هوا و بال
7 و باد
8 وقتی كه به شاخه اشتباه می آموخت
9 وقتی كه پرنده در میان باد
10 گهواره ی اشتباه را می جنباند
11 پرتاب میان دست های من
12 پنهان می شد
13 اندیشه كه می كردم از سنگ
14 اندیشه كه می كردم از سنگ
15 در دست من ارتباط پنهان می شد
16 در دست من آشیانه ی پرتاب
17 پرتاب كه ارتباط بود
18 اندیشه كه می كردم وقتی از سنگ
19 از سطح سنگ
20 تو زمزمه ی باد نهان بودی
21 تو دانش آفتاب گشتی
22 كز سطح سنگ
23 میراث ذره هایت را
24 با زمزمه ی نهان باد می بردم
25 با زمزمه ی نهان باد
26 من سطح سنگ می شدم
27 كه آرزوی شكاف برداشتن
28 از نیروی پنهانی یك گیاه را می مردم