-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سكوت دسته گلي بود
2 ميان حنجره ي من
3 ترانه ي ساحل ،
4 نسيم بوسه ي من بود و پلك باز تو بود .
5 بر آبها پرنده ي باد،
6 ميان لانه ي صدها صدا پريشان بود.
7 بر آبها،
8 پرنده، بي طاقت بود .
9 صداي تندر خيس ،
10 و نور، نورتر آذرخش،
11 در آب، آينه اي ساخت
12 كه قاب روشني از شعله هاي دريا داشت.
13 نسيم بوسه و
14 پلك تو و
15 پرنده ي باد،
16 شدند آتش و دود
17 ميان حنجره ي من،
18 سكوت دسته گلي بود.
19 (اشعار یدالله رؤیایی)
20 بيست و چهار منزل روشن،
21 اندام نور را،
22 در خون زرد لحظه، گذر دادهاند.
23 روز آمده است !
24 انگار هوش آدميان
25 در جسم سرد آب نشسته است.
26 آنك كرانه !
27 اسبي سپيد ميگذرد…
28 (اشعار یدالله رؤیایی)