همه شب زن هرجایی از نیما یوشیج اشعار پراکنده 39

نیما یوشیج

آثار نیما یوشیج

نیما یوشیج

همه شب زن هرجایی

1 همه شب زن هرجایی

2 به سراغم می آمد.

3 به سراغ من خسته چو می آمد او

4 بود بر سر پنجره ام

5 یاسمین کبود فقط

6 همچنان او که می آید به سراغم، پیچان.

7 در یکی از شبها

8 یک شب وحشت زا

9 که در آن هر تلخی

10 بود پا بر جا،

11 و آن زن هر جایی

12 کرده بود از من دیدار؛

13 گیسوان درازش ـــ همچو خزه که بر آب ـــ

14 دور زد به سرم

15 فکنید مرا

16 به زبونیّ و در تک وتاب

17 هم از آن شبم آمد هر چه به چشم

18 همچنان سخنانم از او

19 همچنان شمع که می سوزد با من به وثاقم ، پیچان.

20 1331

21 (اشعار نیما یوشیج)

22 در کنار رودخانه می پلکد سنگ پشت پیر.

23 روز، روز آفتابی است.

24 صحنه ی آییش گرم است.

25 سنگ پشت پیر در دامان گرم آفتابش می لمد، آسوده می خوابد

26 در کنار رودخانه.

27 در کنار رودخانه من فقط هستم

28 خسته ی درد تمنا،

29 چشم در راه آفتابم را.

30 چشم من اما

31 لحظه ای او را نمی یابد.

32 آفتاب من

33 روی پوشیده است از من در میان آبهای دور.

34 آفتابی گشته بر من هر چه از هر جا

35 از درنگ من،

36 یا شتاب من،

37 آفتابی نیست تنها آفتاب من

38 در کنار رودخانه.

39 (اشعار نیما یوشیج)

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر