-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صبح تو بخیر
2 که ساعت حرکت قطار را به من غلط گفتی
3 که من بتوانم یک روز دیگر در کنار تو باشم
4 دوستان من ساعت حرکت قطار را
5 در شب گذشته به من گفته بودند
6 بر شانههای تو خزه و خزان روییده بود
7 تو توانستی با این شانههای مملو از خزه و خزان
8 سوار قطار شوی
9 دستانات را تا صبح نزد من
10 به امانت نهادی
11 نان را گرم کردی به من دادی
12 دیگر در سکوت تو کنار میز صبحانه
13 ما طلاها و سنگهای فیروزهی جهان را
14 تصاحب کردیم
15 سکوت تو را چون مدالی گرم و نایاب
16 بر سینه آویختم
17 هر روز در آینه به این سکوت خیره میشدم
18 سپس روز را آغاز میکردم
19 میخواستم زیر پای تو را پس از صبحانه
20 از آفتاب فرش کنم
21 دندانهای تو ارج و قرب فراوان داشت
22 که نان بیات شدهی خانهی مرا
23 گاز زدی
24 ما
25 من و تو
26 چگونه به صدای پرندگان رسیدیم
27 که کنار پنجره از سرما جان باختند
28 پرندگان بیآشیانه را همیشه دوست داشتی
29 اما دیگر عمر آنان تکرار نمیشد
30 همچنان که عمر من و تو هم
31 دیگر تکرار نمیشد
32 در کمین اندوه هستم
33 بانو
34 مرا دریاب
35 به خانه ببر
36 گلی را فراموش کرده ام
37 که بر چهره اممی تابید
38 زخم های من دهان گشوده اند
39 همه ی
40 روزگار پر.ازم
41 اندوه بود
42 بانو مرا
43 قطره قطره دریاب
44 در این خانه
45 جای سخن نیست
46 زبا بستم
47 عمری گذشت
48 مرا از این خانه
49 به باغ ببر
50 سرنوشت من
51 به بدگمانی
52 به خوناب دل
53 خاموشی لب
54 اشک های من بسته
55 بر صورت من است
56 هیچکس یورش دل را
57 در خانه ندید
58 بانو
59 من به خانه آمدم
60 و دیدم
61 که عشق چگونه
62 فرو می ریزد
63 و قلب در اوج
64 رها می شود
65 و بر کف باغچه می ریزد
66 بانو مرا دریاب
67 ما شب چراغ نبودیم
68 ما در شب باختیم