-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از ترس بودم
2 از شرم بودم
3 از سایه ی كنار تو بودم
4 دست من از سكوت پهلوهایت بود
5 و آن مایع تپنده ی محبوس
6 از پله های مردانه بالا می رفت
7 وقتی كه در فضای عظیم ترس
8 در لثه ی كبود تو دندان های دیوانه ام را
9 كشف كردم
10 چون برج كاه سوختم
11 و لثه ی تو احتضاری حیوانی داشت
12 ماه برهنه حاشیه ی شن گریست
13 و مایع حیات ، مرا برد
14 از ترس بودم
15 از شرم بودم
16 از فرصت تمام شدن
17 از حیف ، از نفس بودم
18 وقتی كه پر
19 در ناف نور گذر می كرد
20 گفتی تمام منظره هایت را
21 پرت كن
22 اما من
23 باغی در آستان زمستان بودم
24 (اشعار یدالله رؤیایی)