-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کدامین جام و پیغام صبوحی مستتان کرده ست؟ ای مرغان
2 که چونین بر برهنه شاخههای این درخت برده خوابش دور
3 غریب افتاده از اقران به ستانش در این بیغولهٔ مهجور
4 قرار از دست داده، شاد می شنگید و میخوانید؟
5 خوشا، دیگر خوشا حال شما، اما
6 سپهر پیر بد عهد است و بی مهر است، میدانید؟
7 کدامین جام و پیغام؟ اوه
8 بهار، آنجا نگه کن، با همین آفاق تنگ خانهٔ تو باز هم آن کوهها
9 پیداست
10 شنل برفینه شان دستار گردن گشته، جنبد، جنبش بدرود
11 زمستان گو بپوشد شهر را در سایههای تیره و سردش
12 بهار آنجاست، ها، آنک طلایه ی روشنش، چون شعلهای در دود
13 بهار اینجاست، در دلهای ما، آوازهای ما
14 و پرواز پرستوها در آن دامان ابرآلود
15 هزاران کاروان از خوبتر پیغام و شیرینتر خبرپویان و گوش آشنا جویان
16 تو چه شنفتی به جز بانگ خروس و خر
17 در این دهکور دور افتاده از معبر
18 چنین غمگین و هایاهای
19 کدامین سوگ می گریاندت ای ابر شبگیران اسفندی؟
20 اگر دوریم اگر نزدیک
21 بیا با هم بگرییم ای چو من تاریک