-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آفاق پوشیده از فر بیخویشی است و نوازش
2 ای لحظههای گریزان صفای شما باد
3 دمتان و ناز قدمتان گرامی، سلام! اندر آیید
4 این شهر خاموش در دوردست فراموش
5 جاوید جای شما باد
6 ای لحظههای شگفت و گریزان که گاهی چه کمیاب
7 این مشت خون و خجل را
8 در بارش نور نوشین خود مینوازید
9 او میپرد چون دل پر سرود قناری
10 از شهر بند حصارش فراتر
11 و میتپد چون پر بیمناک کبوتر
12 تن، شنگی از رقص لبریز
13 سر، چنگی از شوق سرشار
14 غم دور و اندیشهٔ بیش و کم دور
15 هستی همه لذت و شور
16 ای لحظههای بدینسان شگفت از کجایید؟
17 کی، وز کدامین ره آیید؟
18 از باغهای نگارین سمتی؟
19 از بودن و تندرستی؟
20 از دیدن و آزمودن؟
21 نه
22 من
23 بس بودم و آزمودم
24 حتی
25 گاهی خوشم آمد از خنده و بازی کودکانم
26 اما
27 نه
28 ای آنچنان لحظهها از کجایید؟
29 از شوق آینده های بلورین
30 یا یادهای عزیز گذشته؟
31 نه
32 آینده؟ هوم، حیف، هیهات
33 و اما گذشته
34 افسوس
35 باز آن بزرگ اوستادم
36 یادم
37 آمد
38 چون سیلی از آتش آمد
39 با ابری از دود
40 بدرودی لحظه! ای لحظه! بدرود
41 بدرود
42 کدامین جام و پیغام صبوحی مستتان کرده ست؟ ای مرغان
43 که چونین بر برهنه شاخههای این درخت برده خوابش دور
44 غریب افتاده از اقران به ستانش در این بیغولهٔ مهجور
45 قرار از دست داده، شاد می شنگید و میخوانید؟
46 خوشا، دیگر خوشا حال شما، اما
47 سپهر پیر بد عهد است و بی مهر است، میدانید؟
48 کدامین جام و پیغام؟ اوه
49 بهار، آنجا نگه کن، با همین آفاق تنگ خانهٔ تو باز هم آن کوهها
50 پیداست
51 شنل برفینه شان دستار گردن گشته، جنبد، جنبش بدرود
52 زمستان گو بپوشد شهر را در سایههای تیره و سردش
53 بهار آنجاست، ها، آنک طلایه ی روشنش، چون شعلهای در دود
54 بهار اینجاست، در دلهای ما، آوازهای ما
55 و پرواز پرستوها در آن دامان ابرآلود
56 هزاران کاروان از خوبتر پیغام و شیرینتر خبرپویان و گوش آشنا جویان
57 تو چه شنفتی به جز بانگ خروس و خر
58 در این دهکور دور افتاده از معبر
59 چنین غمگین و هایاهای
60 کدامین سوگ می گریاندت ای ابر شبگیران اسفندی؟
61 اگر دوریم اگر نزدیک
62 بیا با هم بگرییم ای چو من تاریک