1 بيست و چهار منزل روشن،
2 اندام نور را،
3 در خون زرد لحظه، گذر دادهاند.
4 روز آمده است !
5 انگار هوش آدميان
6 در جسم سرد آب نشسته است.
7 آنك كرانه !
8 اسبي سپيد ميگذرد…
9 (اشعار یدالله رؤیایی)
1 خاك سیاهی ست
2 و ساقه پیغامی سبز برای نور
1 وقتی که باز میآیی
2 نام تو را
1 خورشيد، ريخت بر سر دريا
2 نيش هزار دستهي زنبور .