1 بيست و چهار منزل روشن،
2 اندام نور را،
3 در خون زرد لحظه، گذر دادهاند.
4 روز آمده است !
5 انگار هوش آدميان
6 در جسم سرد آب نشسته است.
7 آنك كرانه !
8 اسبي سپيد ميگذرد…
9 (اشعار یدالله رؤیایی)
1 از تو سخن از به آرامی
2 از تو سخن از به تو گفتن
1 در چتر های بسته ، باران است
2 خشكی بخارهای معلق را
1 شب را به صحبتی
2 من