-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به دیدارم بیا هر شب، در این تنهایی ِ تنها و تاریک ِ خدا مانند
2 دلم تنگ است
3 بیا ای روشن، ای روشنتر از لبخند
4 شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهیها
5 دلم تنگ است
6 بیا بنگر، چه غمگین و غریبانه
7 در این ایوان سرپوشیده، وین تالاب مالامال
8 دلی خوش کردهام با این پرستوها و ماهیها
9 و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی
10 بیا ای همگناه ِ من درین برزخ
11 بهشتم نیز و هم دوزخ
12 به دیدارم بیا، ای همگناه، ای مهربان با من
13 که اینان زود میپوشند رو در خوابهای بی گناهیها
14 و من میمانم و بیداد بی خوابی
15 در این ایوان سرپوشیدهٔ متروک
16 شب افتاده ست و در تالاب ِ من دیری ست
17 که در خوابند آن نیلوفر آبی و ماهیها، پرستوها
18 بیا امشب که بس تاریک و تنهایم
19 بیا ای روشنی، اما بپوشان روی
20 که میترسم ترا خورشید پندارند
21 و میترسم همه از خواب برخیزند
22 و میترسم همه از خواب برخیزند
23 و میترسم که چشم از خواب بردارند
24 نمیخواهم ببیند هیچ کس ما را
25 نمیخواهم بداند هیچ کس ما را
26 و نیلوفر که سر بر میکشد از آب
27 پرستوها که با پرواز و با آواز
28 و ماهیها که با آن رقص غوغایی
29 نمیخواهم بفهمانند بیدارند
30 شب افتاده ست و من تنها و تاریکم
31 و در ایوان و در تالاب من دیری ست در خوابند
32 پرستوها و ماهیها و آن نیلوفر آبی
33 بیا ای مهربان با من!
34 بیا ای یاد مهتابی!