با همین چشم، از اخوان ثالث اشعار پراکنده 51

اخوان ثالث

آثار اخوان ثالث

اخوان ثالث

با همین چشم، همین دل

1 با همین چشم، همین دل

2 دلم دید و چشمم می‌گوید

3 آن قدر که زیبایی رنگارنگ است،‌هیچ چیز نیست

4 زیرا همه چیز زیباست،‌زیباست،‌زیباست

5 و هیچ چیز همه چیز نیست

6 و با همین دل، همین چشم

7 چشمم دید، دلم می‌گوید

8 آن قد که زشتی گوناگون است،‌هیچ چیز نیست

9 زیرا همه چیز زشت است،‌ زشت است،‌ زشت است

10 و هیچ چیز همه چیز نیست

11 زیبا و زشت، همه چیز و هیچ چیز

12 و هیچ، هیچ، هیچ، اما

13 با همین چشم‌ها و دلم

14 همیشه من یک آرزو دارم

15 که آن شاید از همه آرزوهایم کوچک‌تر است

16 از همه کوچک‌تر

17 و با همین دل و چشمم

18 همیشه من یک آرزو دارم

19 که آن شاید از همه آرزوهایم بزرگ‌تر است

20 از همه بزرگ‌تر

21 شاید همه آرزوها بزرگند، شاید همه کوچک

22 و من همیشه یک آرزو دارم

23 با همین دل

24 و چشم‌هایم

25 همیشه

26 چون درختی در صمیم سرد و بی ابر زمستانی

27 هر چه برگم بود و بارم بود

28 هر چه از فر بلوغ گرم تابستان و میراث بهارم بود

29 هر چه یاد و یادگارم بود

30 ریخته ست

31 چون درختی در زمستانم

32 بی که پندارد بهاری بود و خواهد بود

33 دیگر اکنون هیچ مرغ پیر یا کوری

34 در چنین عریانی انبوهم آیا لانه خواهد بست؟

35 دیگر آیا زخمه‌های هیچ پیرایش

36 با امید روزهای سبز آینده

37 خواهدم این سوی و آن سو خست؟

38 چون درختی اندر اقصای زمستانم

39 ریخته دیری ست

40 هر چه بودم یاد و بودم برگ

41 یاد با نرمک نسیمی چون نماز شعلهٔ بیمار لرزیدن

42 برگ چونان صخرهٔ کری نلرزیدن

43 یاد رنج از دست‌های منتظر بردن

44 برگ از اشک و نگاه و ناله آزردن

45 ای بهار همچنان تا جاودان در راه

46 همچنان تا جاودان بر شهرها و روستاهای دگر بگذر

47 هرگز و هرگز

48 بر بیابان غریب من

49 منگر و منگر

50 سایهٔ نمناک و سبزت هر چه از من دورتر،خوش‌تر

51 بیم دارم کز نسیم ساحر ابریشمین تو

52 تکمهٔ سبزی بروید باز، بر پیراهن خشک و کبود من

53 همچنان بگذار

54 تا درود دردناک اندهان ماند سرود من

55 (اشعار مهدی اخوان ثالث)

56 پاسی از شب رفته بود و برف می‌بارید

57 چون پر افشانی پر پهای هزار افسانهٔ از یادها رفته

58 باد چونان آمری مأمور و ناپیدا

59 بس پریشان حکمها می‌راند مجنون وار

60 بر سپاهی خسته و غمگین و آشفته

61 برف می‌بارید و ما خاموش

62 فارغ از تشویش

63 نرم نرمک راه می‌رفتیم

64 کوچه باغ ساکتی در پیش

65 هر به گامی چند گویی در مسیر ما چراغی بود

66 زاد سروی را به پیشانی

67 با فروغی غالباً افسرده و کم رنگ

68 گمشده در ظلمت این برف کجبار زمستانی

69 برف می‌بارید و ما آرام

70 گاه تنها، گاه با هم، راه می‌رفتیم

71 چه شکایت‌های غمگینی که می‌کردیم

72 با حکایت‌های شیرینی که می‌گفتیم

73 هیچ کس از ما نمی‌دانست

74 کز کدامین لحظهٔ شب کرده بود این باد برف آغاز

75 هم نمی‌دانست کاین راه خم اندر خم

76 به کجامان می‌کشاند باز

77 برف می‌بارید و پیش از ما

78 دیگرانی همچو ما خشنود و ناخشنود

79 زیر این کج بار خامشبار،‌از این راه

80 رفته بودند و نشان پای‌هایشان بود

81 ۲

82 پاسی از شب رفته بود و همرهان بی شمار ما

83 گاه شنگ و شاد و بی پروا

84 گاه گویی بیمناک از آبکند وحشتی پنهان

85 جای پا جویان

86 زیر این غمبار، درهمبار

87 سر به زیر افکنده و خاموش

88 راه می‌رفتند

89 وز قدم‌هایی که پیش از این

90 رفته بود این راه را،‌افسانه می‌گفتند

91 من بسان بره گرگی شیر مست، آزاده و آزاد

92 می‌سپردم راه و در هر گام

93 گرم می‌خواندم سرودی‌تر

94 می‌فرستادم درودی شاد

95 این نثار شاهوار آسمانی را

96 که به هر سو بود و بر هر سر

97 راه بود و راه

98 این هر جایی افتاده این همزاد پای آدم خاکی

99 برف بود و برف این آشوفته پیغام این پیغام سرد پیری و پاکی

100 و سکوت ساکت آرام

101 که غم آور بود و بی فرجام

102 راه می‌رفتم و من با خویشتن گهگاه می‌گفتم

103 کو ببینم، لولی ای لولی

104 این تویی آیا بدین شنگی و شنگولی

105 سالک این راه پر هول و دراز آهنگ؟

106 و من بودم

107 که بدین سان خستگی نشناس

108 چشم و دل هشیار

109 گوش خوابانده به دیوار سکوت، از بهر نرمک سیلی صوتی

110 می‌سپردم راه و خوش بی خویشتن بودم

111 ۳

112 اینک از زیر چراغی می‌گذشتیم، آبگون نورش

113 مرده دل نزدیکش و دورش

114 و در این هنگام من دیدم

115 بر درخت گوژپشتی برگ و بارش برف

116 هم‌نشین و غمگسارش برف

117 مانده دور از کاروان کوچ

118 لک لک اندوهگین با خویش می‌زد حرف

119 بیکران وحشت انگیزی ست

120 وین سکوت پیر ساکت نیز

121 هیچ پیغامی نمی آرد

122 پشت ناپیدایی آن دورها شاید

123 گرمی و نور و نوا باشد

124 بال گرم آشنا باشد

125 لیک من، افسوس

126 مانده از ره سالخوردی سخت تن‌هایم

127 ناتوانیهام چون زنجیر بر پایم

128 ور به دشواری و شوق آغوش بگشایم به روی باد

129 همچو پروانهٔ شکستهٔ آسبادی کهنه و متروک

130 هیچ چرخی را نگرداند نشاط بال و پرهایم

131 آسمان تنگ است و بی روزن

132 بر زمین هم برف پوشانده ست رد پای کاروان‌ها را

133 عرصهٔ سردرگمی‌ها مانده و بی در کجایی‌ها

134 باد چون باران سوزن، آب چون آهن

135 بی نشانی‌ها فرو برده نشان‌ها را

136 یاد باد ایام سرشار برومندی

137 و نشاط یکه پروازی

138 که چه به شکوه و چه شیرین بود

139 کس نه جایی جسته پیش از من

140 من نه راهی رفته بعد از کس

141 بی نیاز از خفت آیین و ره جستن

142 آن که من در می‌نوشتم، راه

143 و آن که من می‌کردم، آیین بود

144 اینک اما، آه

145 ای شب سنگین دل نامرد

146 لک‌لک اندوهگین با خلوت خود درد دل می‌کرد

147 باز می‌رفتیم و می‌بارید

148 جای پا جویان

149 هر که پیش پای خود می‌دید

150 من ولی دیگر

151 شنگی و شنگولیم مرده

152 چابکیهام از درنگی سرد آزرده

153 شرمگین از رد پاهایی

154 که بر آنها می‌نهادم پای

155 گاهگه با خویش می‌گفتم

156 کی جدا خواهی شد از این گله‌های پیشواشان بز؟

157 کی دلیرت را درفش آسا فرستی پیش

158 تا گذارد جای پای از خویش؟

159 ۴

160 همچنان غمبار درهمبار می‌بارید

161 من ولیکن باز

162 شادمان بودم

163 دیگر کنون از بزان و گوسپندان پرت

164 خویشتن هم گله بودم هم شبان بودم

165 بر بسیط برف پوش خلوت و هموار

166 تک و تنها با درفش خویش، خوش خوش پیش می‌رفتم

167 زیر پایم برف‌های پاک و دوشیزه

168 قژفژی خوش داشت

169 پام بذر نقش بکرش را

170 هر قدم در برفها می‌کاشت

171 شهر بکری بر گرفتن از گل گنجینه‌های راز

172 هر قدم از خویش نقش تازه‌ای هشتن

173 چه خدایانه غروری در دلم می‌کشت و می‌انباشت

174 ۵

175 خوب یادم نیست

176 تا کجاها رفته بودم، خوب یادم نیست

177 این، که فریادی شنیدم، یا هوس کردم

178 که کنم رو باز پس، رو باز پس کردم

179 پیش چشمم خفته اینک راه پیموده

180 پهن‌دشت برف پوشی راه من بود

181 گام‌های من بر آن نقش من افزوده

182 چند گامی بازگشتم، برف می‌بارید

183 باز می‌گشتم

184 برف می‌بارید

185 جای پاها تازه بود اما

186 برف می‌بارید

187 باز می‌گشتم

188 برف می‌بارید

189 جای پاها دیده می‌شد، لیک

190 برف می‌بارید

191 باز می‌گشتم

192 برف می‌بارید

193 جای پاها باز هم گویی

194 دیده می‌شد ‌لیک

195 برف می‌بارید

196 باز می‌گشتم

197 برف می‌بارید

198 برف می‌بارید، می‌بارید، می‌بارید

199 جای پاهای مرا هم برف پوشانده ست

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر