چه رنجی است از احمدرضا احمدی اشعار پراکنده 3

احمدرضا احمدی

آثار احمدرضا احمدی

احمدرضا احمدی

چه رنجی است

1 چه رنجی است

2 خوابیدن زیر آسمانی

3 که نه ابر دارد نه باران

4 از هراس از کلمات

5 هر شب خواب‌های

6 آشفته می‌بینیم

7 به این جهان آمده‌ایم

8 که تماشا کنیم

9 صندلی های فرسوده و رنگ باخته

10 سهم ما شد

11 انتخاب ما مرواریدهای رخشان

12 بود

13 یکی به ما بگوید

14 آیا ما قادریم

15 دریای آبی

16 و جعبه‌ی مداد رنگیِ

17 هفت‌رنگ را

18 به خانه ببریم

19 و خوش‌بختیِ

20 سرنگون در آسمان ابری را

21 صید کنیم

22 در انتظار جوابِ

23 شما هستیم

24 که در آفتاب بی‌خیال

25 قدم می‌زنید.

26 با لبخند

27 نشانی خانه ی تو را می خواستم

28 همسایه ها می گفتند سالها پیش

29 به دریا رفت

30 کسی دیگر از او

31 خبر نداد

32 به خانه ی تو

33 نزدیک می شوم

34 تو را صدا می کنم

35 در خانه را می زنم

36 باران می بارد

37 هنوز

38 باران می بارد

39 از سرما هم اگر نمی‌مردیم

40 از عشق می‌مردیم

41 این دست‌های تو

42 پاسخ روز را خواهد داد

43 اگر گم شوند

44 همیشه در سایه‌های تابستان می‌مانم

45 بی‌آن‌که نام کوچه‌ی بن‌بست را بدانم

46 در انتهای کوچه یک کوه است

47 و چون قلب از حرکت بازماند

48 و چون شکوفه فولاد شود

49 و میوه نشود

50 من ندانسته

51 در یک صبح‌گاه تابستانی

52 راه‌ام را بر گندم‌زار به‌دوزخ به ‌بهِشت

53 متوقف می‌کنم

54 به خانه‌ی تو می‌آیم

55 موها را تازه شانه کرده‌ای

56 از ایشان ساعت حرکت

57 قطار را پرسیده‌ای

58 هر کس تو را ببیند

59 گمان نمی‌کند

60 که قطار سه‌روز است

61 در برف مانده

62 پس ایست‌گاه‌ها

63 در زمستان گم می‌شود

64 و هر کس ندانسته

65 مرگ را صدا می‌کند

66 پس دیدار کنیم

67 از لادنی که در گل‌دانِ شکسته

68 گُل داد

69 پس با پای پیاده

70 در این سنگلاخ بدویم

71 این اردیبهشت

72 این فروردین

73 حتی سراسر تابستان ما را تسلی نیست

74 پس چگونه

75 در این کوچه‌های بن‌بست

76 سرازیر شدیم

77 دیگر ما مانده‌ایم و تا پایان عمر

78 این پرسش

79 شاخه‌ها در قدم‌های ما

80 چه هستند

81 آغاز خلقت

82 آیا گل جوانه زده بود

83 در چشمان من

84 در گرمای مرداد ماه

85 در آفتاب

86 ساعت‌ها گفتگو کردیم.

87 هنگام روز

88 کجا می روی

89 در خانه بمان

90 غمگینم

91 گیلاس ها بر درختان نشسته اند

92 پرنده از تنهایی

93 پر نمی زند

94 هراس دارد

95 من

96 همواره در روز

97 زخم قلبم را به تو

98 نشان می دهم

99 در خانه بمان

100 آوازها

101 از خانه دور است

102 یک ستاره

103 هنوز در آسمان

104 مانده است

105 شب می شود

106 گلهای سرخ

107 در شب

108 در باغچه دیده نمی شوند

109 در باغچه یادبود تو است

110 کنار این بوته های گل

111 سرخ

112 می خواستی بمیری

113 مردی

114 به تو بانگ زدیم

115 تو را صدا کردیم

116 تو مرده بودی

117 یار من

118 لحظه ای در بهشت

119 دوام آور

120 شب تمام می شود

121 کلید خانه را

122 گم کرده بودیم

123 در کوچه ماندیم

124 در کنار خانه

125 علف ها روییده بود

126 اما چه سود

127 سایه نداشتند

128 زاده شدم

129 که لباس نو بپوشم

130 جمعه ها تعطیل باشد

131 در تابستان

132 آب سرد بنوشم

133 عشق را باور کنم

134 کلمات مرا به ستوه نمی آورد

135 انگشتانم

136 در میان برگهای درختان

137 تسلیم روز می شوم

138 لباسها بر تنم

139 کهنه است

140 من

141 در تابستان آب گرم

142 می نوشم

143 هنوز تشنه ام

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر