ای شعر !ای از نادر نادرپور اشعار پراکنده 99

نادر نادرپور

آثار نادر نادرپور

نادر نادرپور

ای شعر !ای طلسم سیاهی که سرنوشت

1 ای شعر !ای طلسم سیاهی که سرنوشت

2 عمر مرا به رشته ی جادویی تو بست

3 گفتم ترا رها کنم و زندگی کنم

4 اما چه توبه ها که درین آرزو شکست

5 گویی مرا برای تو زادند و آسمان

6 دیگر ترا نخواست که از من جدا کند

7 دیگر غمش نبود که چون ناله برکشم

8 گوش گران به ناله ی من آشنا کند

9 سوگند من به ترک تو بشکست بارها

10 اما طلسم طالع من ناشکسته ماند

11 ای شعر ، ای طلسم کهن ، ای طلسم شوم

12 پای من ای دریغ ، به دام تو بسته ماند

13 کنون درین نشیب بلاخیز عمر من

14 کز زندگی به جانب مرگم کشیده است

15 دیگر مرا امید رها کردن تو نیست

16 زیرا که هر چه بود به پایان رسیده است

17 تنها تویی که در خم این راه پر هراس

18 خواهم ترا به ناله ی خویش آشنا کنم

19 دیگر تو آن طلسم نئی ، سای ی منی

20 آخر چگونه سایه ی خود را راها کنم

21 (اشعار نادر نادرپور)

22 او بود ، او که زندگیم را تباه کرد

23 او بود کانچه بود به باد فنا سپرد

24 او بود کانچه در دل من خانه کرده بود

25 از من ربود و برد و ندانم کجا سپرد

26 او بود ، او که زندگیم را به خون کشید

27 وانگه بر آنچه کرد ، نگه کرد و خنده کرد

28 چون ‌آفتاب صبح که بر مرگ تیرگی

29 خندید و شمع سوخته را سرفکنده کرد

30 گفتم که شور عشق وی از سر بدر کنم

31 اما خدا نخواست ، دریغا !‌ خدا نخواست

32 وان شیوه های نغز که عقلم به کار بست

33 بر عشق من فزود و ز اندوه من نکاست

34 دیدم که سرنوشت سیاهم جز این نبود

35 آری ، جز این نبود که پابند او شوم

36 چونناله ای که بفشردش پنجه ی سکوت

37 از لب برون نیامده در دل فروشوم

38 کنون من و خیال من و انتظار من

39 وین شام تیره دل که در او یک ستاره نیست

40 گر بایدم گریختن از چنگ این خیال

41 جز مرگ چاره سوز مرا راه چاره نیست

42 (اشعار نادر نادرپور)

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر