-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن گل زودرس چو چشم گشود
2 به لب رودخانه تنها بود
3 گفت دهقان سالخورده که:
4 حیف که چنین یکه بر شکفتی زود
5 لب گشادی کنون بدین هنگام
6 که ز تو خاطری نیابد سود
7 گل زیبای من ولی مشکن
8 کور نشناسد از سفید کبود
9 نشود کم ز من بدو گل گفت
10 نه به بی موقع آمدم پی جود
11 کم شود از کسی که خفت و به راه
12 دیر جنبید و رخ به من ننمود
13 آن که نشناخت قدر وقت درست
14 زیرا این طاس لاجورد چه جست ؟
15 (اشعار نیما یوشیج)
16 بچهها بهار
17 گلها وا شدند،
18 برفها پا شدند،
19 از رو سبزهها
20 از رو کوهسار
21 بچهها بهار!
22 داره رو درخت
23 میخونه بهگوش:
24 «پوستین را بکن
25 قبا را بپوش.»
26 بیدار شو بیدار
27 بچهها بهار!
28 دارند میروند
29 دارند میپرند
30 زنبور از لونه
31 بابا از خونه
32 همه پیِ کار
33 بچهها بهار!
34 سحر هنگام، کاین مرغ طلایی
35 نهان کرده ست پرهای زر افشان.
36 طلا در گنج خود می کوبد، اما
37 نه پیدا در سراسر چشم مردم.
38 من آن زیبا نگارین را نشسته در پس دیوار های نیلی شب
39 در این راه درخشان می شناسم.
40 می آید در کنار ساحل خاموش به حرف رهگذران می دهد گوش.
41 نشسته در میان زورق زرین
42 برای آن که از من دل رباید.
43 مرا در جای می پاید.
44 می آید چون پرنده
45 سبک نزدیک می آید.
46 می آید گیسوان آویخته گون
47 ز گرد عارض مه ریخته خون.
48 می آید خنده اش بر لب شکفته
49 بهاری می نمایاند به پایان زمستان.
50 می آید بر سر چله کمان بسته.
51 ولی چون دید من را می رود، در، تند می بندد
52 ….
53 نشسته سایه ای در ساحل تنها،
54 نگار من به او از دور می خندد.
55 (اشعار نیما یوشیج)