- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 با هم، زن و شوی خردسالی دور از ره و رسم هوشمندان
2 گفتند سخن، ولی نه بسیار؛ کردند جدل، ولی نه چندان
3 تاری از زلف آن کشید این دری از درج این فگند آن
4 در فتنه گری نشسته آنجا زال کچلی ز خودپسندان
5 هم شد از رشک معجز افگن هم گشت ز ریشخند خندان
6 دیدم که نبود هیچ مویش دیدم که نداشت هیچ دندان