- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چهره شد نیلوفری از سیلی اخوان مرا خوش گلی آخر شکفت از گلشن احزان مرا
2 تیغ بر فرقم زنند و گوهر از دستم برند چون صدف شد دشمن جان گوهر رخشان مرا
3 دل چو رو گرداند، بر گرداندن او مشکل است روی دل تا برنگردیده است، بر گردان مرا
4 ذوق همچشمی ندارد شهرتم با آفتاب گرد عالم از چه دارد چرخ سرگردان مرا؟
5 هر که بر من پرده پوشد خویش را رسوا کند من نه آن شمعم که بتوان داشتن پنهان مرا
6 نیستم پیراهن یوسف، چرا هر جا روم خون تهمت می چکد از گوشه دامان مرا؟
7 نیست صائب در خرابات مغان دریا دلی تا به یک ساغر کند شرمنده احسان مرا