- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شکر آذر، که شب هشتم ماه آذار دو شکفته گلم، از گلبن آمال دمید
2 شب عیدم، دو فرشته بلب بام نشست؛ هر یکی را دم روح القدس از بال دمید
3 یعنی از لطف الهی بسرم سایه فگند دو سهی سرو، که از روضه ی اقبال دمید
4 شمع دو ماه نوم، نیمه ی آن شب افروخت نور دو صبح خوشم، اول آن سال دمید
5 هر دو گوهر، ز یکی درجم، ناگاه نمود هر دو اختر، ز یکی برجم ؛ فی الحال دمید
6 نام این ابراهیم آمد و آن اسماعیل چون برایشان دم فیض نبی و آل دمید
7 سیم اختر، بسر آن، پر جبریل فشاند؛ نکهت گل، برخ این، دم میکال دمید!
8 خواند خور، بر رخشان اول روز آیه ی نور و ان یکاد آخر شب، ماه ز دنبال دمید
9 کیشان، تخت بشایستگی بخت نهاد؛ کیشان، تخت بشایستگی بخت نهاد؛
10 نروم یا رب ازین باغ، که بینم خطشان چون ز گل سبزه بآرایش تمثال دمید
11 چون بشیرم خبر از مقدمشان داد و دلم حرزشان از دم جان پرور ابدال دمید
12 خامه برداشتم و نامه، نوشتم تاریخ «دو مه نو شبی ازمشرق اجلال دمید»