1 یا رب! یکی از عباد زورآور تو آمد بدر حجره، که چون شدزر تو؟!
2 من آمده ام بمسجد از بیم اکنون او بر در من نشسته، من بر در تو
1 آمد شب و، وقت یا رب آمد! یا رب چکنم؟ دگر شب آمد!
2 همسایه، شنید یا ربم را از یا رب من، به یارب آمد
1 از دست من کشید گه عهد یار دست بر هیچ کس نیافت چو من روزگار دست
2 گفتم: بیار دست، که بندیم عهد نو بد عهد بین، نداد بدستم ز عار دست
1 زمام ناقه گرفته است ساربان تنها فغان کنم، نکند تا جرس فغان تنها
2 ز رفتنت بزمین زد مرا چو فرصت یافت بیا که بیتو مرا دیده آسمان تنها