- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر آستانه ی جانان، که روضه ی ارم است؛ اگر تو را گذری افتد ای نسیم شمال
2 بگو: ز کوی تو رفتم، بشوق اینکه مرا چو دوستان قدمی چند آیی از دنبال
3 باین امید دگر باز آمدم سویت که بر سر رهم آیی و پرسیم احوال
4 ولی ز خانه تو در رفتن و در آمدنم برون نیامدی ای شمع حجله گاه جمال
5 تغافل تو همانا بمن بود مخصوص وگرنه غیر من رانده از حریم وصال
6 دگر هزار کس از شهر رفت و باز آمد که هم مشایعتش کردی و هم استقبال