1 ای دوست! چراغ مهر خاموش مکن حرف غرض آمیز کسان گوش مکن
2 اکنون که شکفت غنچه ی باغ رخت حق نفس مرا فراموش مکن
1 غمت، که غیر منش با کس آشنایی نیست تو گر جدا شوی، او را زمن جدایی نیست
2 خوشم که غیر، تو را دوش مینمود بمن؛ گمانش اینکه تو را با من آشنایی نیست!
1 هر گل که دمیده از گل ما خونی است چکیده از دل ما
2 ما کشته ی کشته ی تو از رشک مقتول تو گشت قاتل ما
1 درین گلشن چو شاخ گل، سرا پا گوش بنشینم فغان بلبلی تا نشنوم، خاموش بنشینم
2 فریبم میدهی از وعده ی فردا، که باز امشب بصد امیدواری در رهت چون دوش بنشینم