1 خوش آنکه بگوش تو رسد یا رب من وز لعل لبت دوا شود مطلب من
2 هم را گیریم و رو برو بگذاریم، من لب بلب تو و تو لب بر لب من
1 درین گلشن چو شاخ گل، سرا پا گوش بنشینم فغان بلبلی تا نشنوم، خاموش بنشینم
2 فریبم میدهی از وعده ی فردا، که باز امشب بصد امیدواری در رهت چون دوش بنشینم
1 غمت، که غیر منش با کس آشنایی نیست تو گر جدا شوی، او را زمن جدایی نیست
2 خوشم که غیر، تو را دوش مینمود بمن؛ گمانش اینکه تو را با من آشنایی نیست!
1 هر گل که دمیده از گل ما خونی است چکیده از دل ما
2 ما کشته ی کشته ی تو از رشک مقتول تو گشت قاتل ما