- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 حیف و صد حیف که از کجروشیهای سپهر بسته بر ناقه اجل، محمل درویش مجید
2 چه بگلزار جهان دید که گردید خموش؟! عندلیب بسخن مایل درویش مجید!
3 بود چون ابر گهرریز و، چو در دریا خیز خامه و نامه، ز دست و دل درویش مجید
4 نوخطان، داده خط بندگی و کرده قبول؛ سر خطی از قلم قابل درویش مجید
5 چیده رضوان بجنان مجلس او را ز جهان چرخ برچیده اگر محفل درویش مجید
6 بیمین رخت کشد از صف اصحاب شمال گشت چون رحمت حق شامل درویش مجید
7 زیست نیکو و چو شد، ماند ازو نام نکو؛ از جهان است بس این حاصل درویش مجید
8 شد، چو از باد اجل کشتی هستیش شکست ساحت خلد برین ساحل درویش مجید
9 در جوانی، ز جهان گشت روان سوی جنان از جنان بود چو آب و گل درویش مجید
10 زد رقم از پی تاریخ وفاتش آذر: «شده ایوان جنان منزل درویش مجید»