- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شسته ام از چشمه مه رو به آبم کار نیست شیر مست ماهتابم با شرابم کار نیست
2 ماهتاب از شمع کافوری ندارد کوتهی با چراغ خیره چشم آفتابم کار نیست
3 کرده ام تر از گل شب بوی بیداری دماغ با نسیم غفلت ریحان خوابم کار نیست
4 مستم اما در پی آزار کم ظرفان نیم موج بی پروایم اما با حبابم کار نیست
5 بارها بند قبای صبح را واکرده ام با چنین دستی به دامان نقابم کار نیست
6 آسمان گو کشتی انصاف بر خشکی ببند ماهی ریگ روانم من، به آبم کار نیست
7 نسبت من با خطا دورست از فهمیدگی صائبم صائب به جز فکر صوابم کار نیست