-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از پی عقل دویدم بدبستانی چند نیست جز زمزمه عشق تو دستانی چند
2 دل زسودای گل روی تو چون بلبل باغ ریخت از خون جگر طرح گلستانی چند
3 خیزدم ناله زهر بند جدا همچون نی زاستخوان در بدنم رسته نیستانی چند
4 نیست یک سرو چو بالایت و یک گل چو رخت بلبل و فاخته گشتیم ببستانی چند
5 طوطیانند خط سبز تو بر گرد هان تنک بر تنگ بگرد شکرستانی چند
6 لوحش الله از آن طره جادو که زهجر ساخت در چشمه خورشید شبستانی چند
7 راه گم کرده سوی کعبه شدم کز در دیر خورد بر گوش دلم نعره مستانی چند
8 گفت آشفته بیا کعبه عشاق اینجاست از چه بیهوده روان در عربستانی چند
9 نجف است این و در و خیل ملایک زشرف پی تعلیم شده طفل دبستانی چند