-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شوق چون ریگ روان منزل نمی داند که چیست موج این دریا لب ساحل نمی داند که چیست
2 در فضای دشت با صرصر سراسر می رود شمع بی پروای ما محفل نمی داند که چیست
3 جسم ما را در خاک در آغوش نتواند گرفت گردباد آسایش منزل نمی داند که چیست
4 گوهر آسان چون به دست افتد ندارد اعتبار قیمت داغ جنون را دل نمی داند که چیست
5 هر کجا ویرانه ای را یافت، منزل می کند شوق ما را سیل پا در گل نمی داند که چیست
6 صائب از خاک شهیدان شمع روشن می شود سرد گردیدن چراغ دل نمی داند که چیست