-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چه شد که ماه مراد از کرانه ای نرسید
2 شبی رسید و حریف شبانه ای نرسید
3 از نکه نام خوشش نقش لوح گردون بود
4 به دست خاک نشینان ، نشانه ای نرسید
5 چگونه ریخت شفق خون روشنایی را
6 که پای صبح به هیچ آستانه ای نرسید
7 چنان ز پنجه ی بیداد ، شور نغمه گریخت
8 که بانگ چنگ به داد ترانه ای نرسید
9 غبار غصه بر آیینه ها فرود آمد
10 ولی نسیم نشاط از کرانه ای نرسید
11 به اشک پنجره ، دمسردی خزان خندید
12 لهیب آه گل از گرمخانه ای نرسید
13 مگر بهار جوان را سلامت از کف رفت
14 که پیر گشت و به وصل جوانه ای نرسید
15 زمین ، سخاوت خورشید را به سخره گرفت
16 که آب صافی نورش به دانه ای نرسید
17 چنان پرنده ی مهر از خدنگ کینه گریخت
18 که هر چه رفت به هیچ آشیانه ای نرسید
19 مرا به پاس وفا پایمال دشمن کرد
20 به دست دوست ، به از این ، بهانه ای نرسید
21 (اشعار نادر نادرپور)
22 بهار با نفس گرم بادها آمد
23 زمین ، جوانی ازو جست و آسمان از او
24 گلوی خشک درخت
25 چنان فشرده شد از بغض دردناک بلوغ
26 که برگ ، سر بدر آورد چون
27 زبانی از او
28 بنفشه ، بوی سحرگاه خردسالی را
29 به کوچه های مه آلود بی چراغ آورد
30 نگاه نرگس همزاد خاکی خورشید
31 به راه خیره شد و صبح را به باغ آورد
32 طلای روز در آیینه های جوی چکید
33 چمن ز روشنی و آب ، تار و پود گرفت
34 شکوفه ها همه چون پیله ها شکافته شد
35 هوا لطافت ابریشم
36 کبود گرفت
37 ایا بهار ، الا ای مسیح تازه نفس
38 که مردگان نباتی را
39 به یمن معجزه ای ، رشک زندگان کردی
40 نهال لاغر بیمار را شفا دادی
41 رخت پیر زمینگیر را جوان کردی
42 ایا بهار ، الا ای بشیر تازه ی طور
43 ایا پیمبر فصل
44 تو ، ای که آتش نارنج را ز شاخه ی سبز
45 به یک نسیم ،
46 برافروزی و برویانی
47 سپس ، به حکم عصایی که سرسپرده ی تست
48 اف در دل امواج نیل شب فکنی
49 ه تا قبیله ی خورشید را بکوچانی
50 مرا به وادی سرسبز خردسالی بر
51 مرا به خامی آغاز زندگی بسپار
52 ایا بهار ، الا ای بشیر تازه ی طور
53 ایا بهار ، الا ای مسیح سبز بهار