-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 و آب كه از ديار هرگز
2 راهي دراز آمده بود،
3 در فكر بود ؛
4 ميخواست تا براي نسيم و مرغ
5 از نقره زندگي بشود
6 و از گياه، باد .
7 مرغ و نسيم، زندگي نقره و گياه
8 بگرفت و باز،
9 با آب تا ديار هرگز
10 ره يافت .
11 باد است يا كه زندگي باد است ؟
12 در زير آب، ماهي هشيار
13 از ماهي جوان دگر پرسيد .
14 (اشعار یدالله رؤیایی)
15 مرد مدام !
16 دريا ،
17 اي چهره ي عظيم تفكر
18 خم گشته بر جهان علامت ها
19 مجهول ها
20 معادله ها !
21 ديريست تا شريعت عريان آب را
22 در جستجوي بيهوده تكرار ميكني
23 پيشاني شكسته ، در اعداد ،
24 اعداد اول ،
25 اعداد لال ،
26 بيمار ميكني !
27 با من بگو ، شكوه رياضي !
28 آيا كجاي ستاره ي بازيگوش
29 با شاخك برهنه ي ماه،
30 ارقام را
31 بر ميزهاي آب ، بهم ريخته است ؟
32 (اشعار یدالله رؤیایی)
33 دريا، زبان ديگر دارد .
34 با موجها – هجوم هجاها –
35 با سنگها – تكلم كفها –
36 دريا زبان ديگر دارد.
37 شور حبابها،
38 در ازدحام و همهمهي آب .
39 غليان واژههاي مقدس،
40 در لهجههاي مبهم گرداب ،
41 اي خطبههاي آب
42 بر ميزهاي مفرغي دريا !
43 ايكاش با فصاحت سنگين اين كبود،
44 اندام من تلفظ شيرين آب بود !
45 مرگ را كو همتي تا جان ما
46 بشكند زندان تن را پر غرور .
47 دست ما و موج سنگين هلاك
48 خون ما و آب درياهاي دور
49 خون ما و آب درياهاي دور.
50 گر زماني ماهي بيتاب رود،
51 بگذرد بر بستر شن هاي داغ ؛
52 گندم از شوراب رويد، گل ز سنگ ؛
53 خو بگيرد با غم پاييز، باغ ؛
54 آن زمان، دل خسته بنشينيم لنگ
55 در خم ره، بي كه فريادي كنيم ،
56 خيمه برگيريم و زان پس زندگي
57 خالي از سوداي آزادي كنيم
58 خالي از سوداي آزادي كنيم.