-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هست شب یک شبِ دم کرده و خاک
2 رنگِ رخ باخته است.
3 باد، نو باوه ی ابر، از بر کوه
4 سوی من تاخته است.
5 *
6 هست شب، همچو ورم کرده تنی گرم در استاده هوا،
7 هم ازین روست نمی بیند اگر گمشده ای راهش را.
8 *
9 با تنش گرم، بیابان دراز
10 مرده را ماند در گورش تنگ
11 به دل سوخته ی من ماند
12 به تنم خسته که می سوزد از هیبت تب!
13 هست شب. آری، شب.
14 (اشعار نیما یوشیج)