هست شب یک شبِ از نیما یوشیج اشعار پراکنده 44

نیما یوشیج

آثار نیما یوشیج

نیما یوشیج

هست شب یک شبِ دم کرده و خاک

1 هست شب یک شبِ دم کرده و خاک

2 رنگِ رخ باخته است.

3 باد، نو باوه ی ابر، از بر کوه

4 سوی من تاخته است.

5 *

6 هست شب، همچو ورم کرده تنی گرم در استاده هوا،

7 هم ازین روست نمی بیند اگر گمشده ای راهش را.

8 *

9 با تنش گرم، بیابان دراز

10 مرده را ماند در گورش تنگ

11 به دل سوخته ی من ماند

12 به تنم خسته که می سوزد از هیبت تب!

13 هست شب. آری، شب.

14 (اشعار نیما یوشیج)

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر