می خواستم ترانه از شمس لنگرودی اشعار پراکنده 23

شمس لنگرودی

آثار شمس لنگرودی

شمس لنگرودی

می خواستم ترانه یی باشم

1 می خواستم ترانه یی باشم

2 که بچه های دبستانی از بر کنند

3 دریا که می شنود

4 توفان اش را پشت اش پنهان کن

5 و برگ های علف

6 نت های به هم خوردن شان را

7 از روی صدای من بنویسند

8 می خواستم ترانه یی باشم

9 که چشمه زمزمه ام کند

10 آبشار

11 با سنج و دهل بخواند

12 اما ترانه ی غمگینم

13 و دریا ، غروب

14 بچه هایش را جمع می کند که صدایم را نشنوند

15 نت هایم را تمام نکرده

16 چرا

17 رهایم کردی

18 آیا برای گرم کردن بازارشان

19 به آتش‌تان کشیدند؟

20 حتا باد ایستاده بود و نگاه می‌کرد که شعله فرو بنشیند

21 حتا شاخه‌ها

22 از سوزاندن خود

23 تن زدند

24 کودکان اول ابتدایی

25 از هفت سالگی به عقب برگشتند

26 تا اعداد و حروفِ دروغ را نخوانند.

27 و به هنگامی که از مراسم‌تان بازگشتیم

28 دست نوشته‌های مجسمه‌ها بر کاغذ

29 بر پایه‌ی شکسته‌ی مرمری می‌لرزید

30 آنان

31 شرمناکِ سنگ بودن‌شان

32 سر به بیابان‌ها، رفته بودند

33 تنهایی ها عمیق اند

34 عمیق

35 مثل صورت مردگان

36 حلزون ها چقدر تنهایند

37 به جز آشیانه ی خود همراهی ندارند

38 تنهایی ها عمیق اند، آشیانه ی کوچکم!

39 و تو در خاموشی هایم می درخشی

40 در آتش و روشنی می درخشی

41 و من آن قدر دوستت دارم

42 که فراموش می کنم

43 زندگی

44 با بلعیدن زندگان است تنها که ادامه دارد

45 پس این فرشتگان به چه کاری مشغولند

46 که مثل پرندگان راست راست می‌چرخند در هوا

47 سر ماه

48 حقوق‌شان را می‌گیرند

49 پس این فرشتگان به چه کاری مشغولند

50 که مرگ تو را ندیدند.

51 کاش پر وبال‌شان در آتش آفتاب تیر بسوزد

52 ما با ذغال‌شان

53 شعار خیابانی بنویسیم

54 پس این فرشتگان پیر شده

55 جز جاسوسی ما

56 به چه کار بد دیگری مشغولند

57 که فریاد ما به گوش کسی نمی‌رسد

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر