-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از تو سخن از به آرامی
2 از تو سخن از به تو گفتن
3 از تو سخن از به آزادی
4 وقتی سخن از تو می گویم
5 از عاشق از عارفانه می گویم
6 از دوستت دارم
7 از خواهم داشت
8 از فكر عبور در به تنهایی
9 من با گذر از دل تو می كردم
10 من با سفر سیاه چشم تو زیباست
11 خواهم زیست
12 من با به تمنای تو خواهم ماند
13 من با سخن از تو
14 خواهم خواند
15 ما خاطره از شبانه می گیریم
16 ما خاطره از گریختن در یاد
17 از لذت ارمغان در پنهان
18 ما خاطره ایم از به نجواها
19 من دوست دارم از تو بگویم را
20 ای جلوه ی از به آرامی
21 من دوست دارم از تو شنیدن را
22 تو لذت نادر شنیدن باش
23 تو از به شباهت از به زیبایی
24 بر دیده تشنه ام تو دیدن باش
25 تا رها سازم سرودم را
26 عشق را آیینه كردم
27 در دل آیینه تصویری ندانم از كجا
28 رویید
29 جان شكفت از شوق دیدار و سرودم را
30 در شكوه سبز آینه رهاتر كرد
31 ای نگاه تو نسیم نور
32 انتظار ساقه را پیغام روییدن
33 ای تماشا ! ای طنین دور
34 دیده را در راه تاریك عطش ها
35 صبح نوشیدن
36 خسته از دیدار خویش ام باز كن
37 در تنم جوبار گرم خواب را
38 شایدم بیراهه ی رویا دهد
39 جلوه های روشن محراب را
40 شاید از شوق نیایش دست ها
41 از تنم پرواز گیرد سوی تو
42 شاید آن قندیل های سز تاب
43 شعله در من ریزد از جادوی تو
44 باز كن پیوند مژگان ها كه رود
45 در دل نیزار ها جاری شود
46 مردم چشم مرا بنواز تا
47 نقطه ی پایان بیزاری شود
48 در شكوه سبز آینه رهاتر شد
49 تا سرود من
50 جنبشی افتاد بر تصویر
51 فاصله ای باز كرد
52 از من جداتر شد
53 (اشعار یدالله رؤیایی)
54 نشست پرتو حیرت
55 به دستهای نیایشگرم
56 خمیده سقه ی تردید
57 به روی شچمه ی جوشان باورم
58 میان آینه و من
59 شكست شوق تماشا
60 ز چشم دختر تصویر
61 پرید جلوه ی رویا
62 درنگ عاطفه از گامم اشتیاق گرفت
63 به خواب آینه آوار شد حماسه دور
64 صدای روشن اشكی كه گرم بود هنوز
65 به اهتزاز نگاهم شكست راز بلور
66 كه سایه ای سرشار آمد از غم
67 درون بیدارم
68 كه خسته خواند ملالی غریب را
69 كدام مرد ؟
70 ندانم
71 كدام لب در من
72 میان فاصله ی لحظه ها نشست و سرود ؟
73 كدام حاجت در من
74 دریچه های حرفم به سرگذشت گشود ؟
75 تو آن نسیم سبكبال نرم پروازی
76 كه بر شدی چو غباری ز دور دست تنم
77 من از كرانه ی دور دیار تنهاییم
78 چو موج خسته دریدم ز شوق پیرهنم
79 چو آمدی به تن آشفته گشتم از دیدار
80 چو رفتی از غم تو سر به سنگ كوبیدم
81 دوباره باز به راه تو بازگشتم تا
82 گریز عطر تو از راه دور بوییدم
83 هوس بهسینه ام آشفت تا تو دور شدی
84 نفس دریغ ! دگر با تلاش یار نماند
85 چو آمدم كه غریوت دهم : ز ره برگرد
86 وجودم آب شد از من دگر غبار نماند
87 طلای ساحل مژگان بی تكان
88 برید جاده ی دریای دور را
89 دوباره پلك چ بگشود باز هم بر هم ریخت
90 ستیز سایه و سودای نور را
91 (اشعار یدالله رؤیایی)
92 ماورای روشن آینه را
93 سایه ای آشفته كرد از دور دست
94 پر زد از اقصای آن دشت زلال
95 دختر تصویر را درهم شكست
96 شكوه ای بیدار شد در پوستم
97 اندهی لغزید روی دستهام
98 آه ! اگر باز آشنا می آمدم
99 آن خیال خالی رویای خام
100 روزنی خندید و آوار صدا
101 آستان نور را لبریز كرد
102 یك دهان باز در متن غبار
103 طعنه ای را خواند
104 ای آزرده مرد
105 مانده ای بس در خم بیراهه مشتاق نگاه مهربان سنگ
106 در اشاره های گرم آفتاب و رنگ
107 در زبان بوته و تصویر مانده
108 خط هر سودا ! خطا خوانده
109 با كدامین مژده رویا گرم می داری ؟
110 خشكسار اشتیاقت را نهال وعده می كاری ؟
111 رو سرودت را به مهر آب ها بسپار
112 اینجا همزبانی نیست
113 قصه ی پاك نوازش را به دست خواب ها بسپار
114 اینجا مهربانی نیست
115 با وزش های دراز آه من
116 آینه ام چون غروبی تار شد
117 دست بردم تاغبارش بسترم
118 طعنه ای باز ن میان بیدار شد
119 ای به جان خاموش
120 ای به تن خسته
121 دیرگاهی چشم بر نقش سحر بسته
122 دور را پاییده چون گوش خروس صبح
123 خوانده ناهنگام با هر بانگ كز دور آشنا اید
124 هی به خود بسپار بسیار گفته : شب نمی یاید
125 آرزو گم كرده ای بس مانده حیران : از چه جویی
126 با كه پویی راه
127 با سر سودایی خود در كلاف دیگران گم
128 روزگاری تاج خونین كرده از منقار دوست
129 با كوبیده به بام روشن همسایه : كان گم كرده اوست
130 اینك از این آینه در این خلیج ساكن و آرام
131 با كدامین دختر تصویر رویا گرم می داری ؟
132 خشكسار اشتیاقت را نهال وعده می كاری ؟
133 با تپش های دل تو هیچ دل را گرمی پرواز نیست
134 هیچ كس با دیگری دمساز نیست
135 یكدم از چشمم قطار روزها
136 چون تبی تابید و چون دودی گذشت
137 در تنم هر چه زمان بود ایستاد
138 چهره ام سیراب سال و ماه گشت
139 پیر گشتم چون زمین دیر سال
140 پیری صد ریشه در من می دمید
141 لحظه ای با هر چه ماندم ناشناس
142 نبض من در قرن دیگر می تپید
143 (اشعار یدالله رؤیایی)