برداشتن‌ات از یدالله رؤیایی اشعار پراکنده 46

یدالله رؤیایی

آثار یدالله رؤیایی

یدالله رؤیایی

برداشتن‌ات در من سنگینی کرد

1 برداشتن‌ات در من سنگینی کرد

2 برداشتنِ من سنگین بود

3 برداشتن آب میان لب‌هات

4 یک‌بار چنان در نوسان آمد

5 که نام تو را هیجان آب

6 هم‌راه عطش آورد و نوشت:

7 تا فاجعه بر چیزهای معمولی

8 افتاد ابدی‌شان کرد

9 بر من چه فرود آمد تا برداشتن‌ام را سنگین کرد

10 برداشتن آب چرا در من سنگین است

11 شاید هیجان نامِ تو میان آب

12 معنای عطش ـ شاید ـ این است.

13 و زائر فریاد خودش را نشناخت، دیوانه شد.

14 آن‌چه زبان می‌خورد

15 همیشه همان چیزی‌ست

16 که زبان را می‌خورد:

17 امیدِ آمدن ِلغتی

18 لغتی که نمی‌آید

19 تو آن‌سوتر آن‌جاتر

20 برابر من ایستاده‌ای

21 برابر با من

22 و چهره‌ام

23 چیزی به آینه از من نمی‌دهد

24 چیزی از آینه در من می‌کاهد

25 و انتظار صخره‌ی سرخ

26 نوکِ زبانِ تو –

27 امیدِ آمدن ِلغتی‌ست

28 لغتی که نمی‌آید…

29 (اشعار یدالله رؤیایی)

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر